* برای تنها نبودن باید باج داد . باید زیاد از حد مهربان بود تا دیگران کنارت بمانند . باید برایشان هدیه ، غذاهای خوش‌رنگ درست کرد و به طنازی‌های کسل‌کننده‌شان خندید . باید شیر و عسل درست کرد و ریخت در حلق عنق‌ترین آدم ممکن که نکند یک‌هو بگذارد برود و سایه‌ات تو را به وحشت بیاندازد . و این‌ها با طبیعت منزوی، نچسب و رم‌کرده‌ی من سازگار نیست . 

* در جمعیت بودن یک دورویی فرساینده می‌خواهد که من آدم‌اش نیستم .

* سال‌ها پیش من هم همین‌طور بودم . به یک مشت گوساله رشوه می‌دادم که با خودم تنها نباشم . یک سال بیشتر دوام نیاوردم . 

* خلط مطلب نشود . من به «دیگری» معتقدم . حتی اگر زخمم بزند . اما «دیگری» تعریف دارد . همه‌کس نیست برایم . 

* من حین بوسیدن هم ممکن است لگد بزنم . 

* برای من گاهی یک آدم هم کافی‌ست . وقتی حرفی داشته باشم بزنم .

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش تخم نطفه دار طوطی سانان تور های لحظه آخریپ اجناس فوق العاده باربری شهری فروش ابزار برقی عکس زیبا از دخترایرانی