* تفاوتی ندارد وسط جمعیت باشی یا گوشه گرفته باشی، پلکهات که میافتند، چشمان براق گرگی را میبینی که در تاریکی برق میزند .
* واقعیت زندگی را میبینی؛ این سیالِ دلهرهآور . این جانِ نااستوار که اسمش را گذاشتهاند زیستن .
* من از هیچ چیز در جهان به اندازهی خودم نمیترسم .
*از قلبم که اینقدر سنگین شده است که دارد قفسهی سینهام را میشکافد .
* باید یک روز خودخواسته به جنون برسم و راه بیافتم در شهر و قلبم را تکه تکه ببخشم به مردان زیبای غمگین .
زیبای غمگین ,مردان زیبای ,مردان زیبای غمگین منبع
درباره این سایت