* مدام این در را می‌بندم و نمی‌دانم چه می‌شود که دوباره لای‌اش را باز می‌کنم و این سوز کشنده دست و پایم را کرخت می‌کند . نمی‌دانم .


* خواسته‌ی شخصی‌ام را برای سال جدید میلادی که به علی گفتم کلی خندید . اگر در خانه‌‌ای دیگر این حرف را می‌زدم نمی‌دانم چه اتفاقی می‌توانست بیافتد برایم .

* این مرد حقش زن مشنگی مثل من نبود . 

* ساعت پنج صبح می‌نشینم و برایش از میل انسان به خودتخریبی سخنرانی می‌کنم و او هم صبورانه قهوه‌اش را هورت می‌کشد .

* من فقط دلم شعر تازه می‌خواهد . همین .

نمی‌دانم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Rose Gold Shine Ariyan Holding چشم انتظارم فروشگاه تکسین گروه تلگرام,گروه چت تلگرام,لینکیاب گروه تلگرام بیا تو فروشگاه پسرانه مرجع آموزش زبان انگلیسی