* اگر میتوانستم در زمینی شده اندازهی یک بند انگشت کاشته شوم . با شاخ و برگهایم یک شهر را سیب میدادم . آه! اگر میتوانستم .
* سیارهای که در مدار خود در حرکتی وارونه، دور خود میچرخد . خودم را میگویم .
* در واقع آنچه دارد مرا میکشد زندگیست که چون گلهی گوزنها دارد در من میدود . لگد می کوبد . شاخ میزند . بیآنکه از من؛ از پوست تنم عبور کند .
* ماه گم نمیشود . در چاه میافتد .
منبع
درباره این سایت